قدس آنلاین: بدون شک هر فرد در طول زندگی خود چندین انتخاب مهم دارد که هر کدام بر دیگری و بر آینده کلی زندگیاش تأثیرگذار است. شاید بتوان گفت در شرایط معمولی، انتخاب شغل، رشته دانشگاهی، همسر و... از جمله مهمترین انتخابهاست که ذهن بسیاری از افراد را در زمان مربوط به خود، مشغول میسازد. اما آنچه در میان انتخابهای مهم زندگی مغفول مانده، انتخاب رشته تحصیلی در مقطع دبیرستان است. انتخابی که اتفاقاً جزو اولین تصمیمهای مهم یک فرد محسوب میشود و به نوعی مسیر زندگی آیندهاش را مشخص میکند و به طور حتم بر انتخابهای دیگر زندگی او بهویژه در انتخاب رشته دانشگاهی و انتخاب شغل تأثیر زیادی دارد. این در حالی است که معمولاً این انتخاب چندان مهم تلقی نمیشود؛ به طوری که چندی پیش علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش گفت: باوجود اینکه هنوز ثبتنام و انتخاب رشته کلاس دهمیها انجام نشده اما طبق شواهد، ۶۰ درصد دانشآموزان وارد رشتههای نظری میشوند و تعداد زیادی از آنها به رشته تجربی میروند.
این در حالی است که سالانه بیش از ۷۰۰ هزار داوطلب کنکور در رشتههای علوم تجربی با هم به رقابت میپردازند که به طور حتم تعداد اندکی از آنها موفق خواهند شد وارد رشته موردنظر خود شوند. اینکه هر سال تعداد زیادی از داوطلبان کنکور تجربی به دلیل عدم موفقیت در آزمون دچار یأس و افسردگی خواهند شد بر کسی پوشیده نیست و باید از سالها پیش یعنی زمانی که داوطلبان امروز و دانشآموزان دیروز میخواستند رشته تحصیلی خود را انتخاب کنند فکری اساسی برای آن میشد. اگر والدین بخشی از سرمایهای را که صرف نامنویسی در مدرسهای خوب و یا کلاس های کنکور متعدد کرده را صرف شناخت و استعدادیابی فرزندشان میکردند، اکنون این مسیر با دشواری کمتر و احتمال موفقیت بیشتر طی میشد. اگر فرزندتان استعداد پزشک شدن ندارد او را افسرده و بیمار نکنید!
دنبال کردن آمال و آرزوهای خود در زندگی فرزندان
تقی ابوطالبی احمدی، دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی با بیان اینکه در جامعه انسانی برای داشتن زندگی متعادل چند اصل اهمیت دارد که یکی از آنها انتخاب است، میگوید: اصل انتخاب در همه مراحل زندگی به جز دوره کودکی اولیه مطرح میشود، به طوری که از زمان کودکی بحث انتخاب دوست، اسباب و ابزار بازی، نوع بازی و... مطرح میشود و با پشت سرگذاشتن مراحل مختلف رشد، این انتخابها نیز در فرایند رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی، معنوی و مذهبی گستردهتر میشود و در واقع فرد مسیر زندگی خود را بر اساس این انتخابها تعیین میکند.
این مشاور کودک و نوجوان با اشاره به اینکه انتخاب رشته تحصیلی یکی از انتخابهای اساسی محسوب میشود که تا حدودی آینده شغلی فرد را تعیین میکند، میافزاید: در برخی مواقع دانشآموزان تحت تأثیر افکار و خواستههای خانواده و اطرافیان قرار میگیرند و رشته تحصیلی خود را بر اساس آمال و آرزوهای آنها انتخاب میکنند. برخی والدین در تلاشاند خواسته و یا علایق خود را به فرزندشان تحمیل کنند، غافل از اینکه فرزند آنها انسانی مستقل خلق شده و هنر والدین، مربیان و استادان این است که آنها را براساس استعداد، توانایی، علایق و شرایطی که دارند در مسیر مناسب هدایت کنند تا آنها بتوانند بهگزینی کنند.
دکتر ابوطالبی احمدی ادامه میدهد: اکنون بسیاری از والدین بدون توجه به استعداد و علاقه فرزندانشان، آنها را از دوره ابتدایی دوم برای شرکت در کنکور و پذیرفته شدن در رشته پزشکی در کلاسهای مختلف نامنویسی میکنند، غافل از اینکه تجربه نشان داده اگر فرزندان ما در موقعیتهایی قرار بگیرند که مطابق استعداد و علاقه آنها نباشد در ادامه راه با مشکل مواجه خواهند شد و اگر هم بر فرض محال تا انتهای مسیر حرکت کنند آینده شغلی درخشانی نخواهند داشت و فرد موفقی در جامعه نمیشوند؛ آمارها گواه این مسئله است که بسیاری از آنها در ادامه راه دچار سرخوردگی و افسردگی خواهند شد. بنابراین نقش والدین، مربیان و استادان روشن کردن مسیر حرکت است نه تعیین آن.
شناخت ویژگیهای شخصی
به گفته این استاد دانشگاه، برای انتخاب صحیح رشته تحصیلی، باید ویژگیهای دانشآموز از جمله میزان بهره هوشی، نمرههای تحصیلی، نقاط ضعف و قوت در دروس مختلف، استعداد و میزان علاقهمندی آنها بررسی شود، زیرا اگر دانشآموز رشتهای را انتخاب کند که با تواناییها و علایقش مطابقت داشته باشد تا حد زیادی توانسته است در مسیری گام بردارد که به موفقیت ختم میشود. هرچه میزان علاقهمندی فرد به رشته انتخابیاش بیشتر باشد، تلاش و کوشش وی برای رسیدن به هدف بیشتر میشود. با این حال در انتخاب رشته تحصیلی باید به شناخت ویژگیهای شخصی، شناخت بازار کار، توجه به ظرفیت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در خصوص رشتههای دانشگاهی توجه کرد تا به یک انتخاب درست رسید. البته مهمترین مسئله در انتخاب رشته در مقطع دبیرستان، شناخت تواناییهای شخصی است و مؤثرترین راهکارها برای انتخاب درست رشته، مشاوره با متخصصان و مشاوران در این زمینه -دانشآموختگان دانشگاهی هستند که اطلاعات جامعی درباره رشتههای دانشگاهی، بازار کار مربوط به آن و شرایط تحصیلی در دانشگاههای کشور در رشته مرتبط با خود دارند- هستند.
ابوطالبی احمدی با بیان اینکه جامعه علاوه بر پزشک و کادر درمان به متخصصان سایر رشتههای فنی، هنری، ریاضی و علوم انسانی نیز نیازمند است، میافزاید: فردی در جامعه موفق خواهد بود که بتواند با توجه به استعدادها و تواناییهای خود و درک درستی که از جامعه پیدا میکند در مسیری صحیح حرکت کند و خود را ارتقا دهد. به طور حتم همه ما استعداد پزشک شدن، معلم شدن، مهندس شدن و هنرمند شدن را نداریم و هر یک از ما برای کاری ساخته شدهایم که اگر در مسیر صحیح آن قرار گیریم موفق خواهیم بود، چرا که بهترین انتخاب، انتخابی است که با توانمندیها و استعدادهای ما مطابقت داشته باشد، چرا که علاوه بر موفقیت در آن زمینه موجب رضایتمندی، سازگاری، سلامت روان و همچنین رشد و ارتقای ما خواهد شد.
رضایتمندی از کار و زندگی
میترا صادقی تبار، دکترای تخصصی مدیریت آموزشی و مشاور استعدادیابی نیز میگوید: در جامعه ما استعدادیابی به صورت رسمی نهادینه نشده است؛ در حالی که در بیشتر کشورهای توسعه یافته، کودکان پیش از ورود به هر مقطع تحصیلی -تا پایان دوره متوسطه- علاوه بر کارنامه سلامت باید کارنامه استعدادیابی نیز داشته باشند و کودکانشان از مقطع دبستان رصد میشوند تا با کشف استعدادهایشان، انرژی آنها در همان راستا صرف شود.
این مدرس دانشگاه و مشاور تحصیلی با ابراز تأسف از ناآگاهی برخی از والدین که بدون توجه به استعداد و علاقه فرزندانشان به اجبار آنها را در مسیر پزشک شدن هدایت میکنند، میافزاید: طبیعی است که همه والدین دوست دارند فرزندشان موفق باشد، اما باید توجه داشت همه پزشکان موفق نیستند و در بسیاری از موارد صاحبان مشاغل دیگر به مراتب از برخی پزشکان موفقتر هستند و رضایتمندی بیشتری از کار و زندگی خود دارند، چون در مسیر استعداد و تواناییهای خود قرار گرفتهاند.
وی در خصوص نقش مدارس و مشاوران تحصیلی مدارس میگوید: برخی مدارس با معرفی مشاغل و حرفههای متعدد به دانشآموزان، آنها را به مسیر صحیح انتخاب هدایت میکنند و این امکان را به دانشآموزان میدهند تا بتوانند براساس علاقه و توانمندیهای خود انتخاب رشته کنند.
وی ادامه میدهد: خانمی میگفت پسرش از سن ۱۵ سالگی به نجاری علاقهمند بوده اما به اصرار خانواده در رشته علوم تجربی دیپلم گرفته و در یکی از رشتههای پیراپزشکی ادامه تحصیل داده است، اما سرانجام در سن ۳۵ سالگی وارد حرفه نجاری و در مدت کوتاهی بسیار موفق شد.
نابغهپروری در مدارس
به گفته دکتر صادقی تبار ما در علم برندسازی میکنیم. برندهای جهانی فقط دو سال زمان نیاز دارند که از صفر به یک برند جهانی تبدیل شوند. پسری که در ۱۵ سالگی در آستانه انتخاب رشته بوده و استعداد، آینده و موفقیت خود را در ۳۵ سالگی بدست آورده، حساب کنید چند سال را از دست داده است. حدود۲۰ سال هزینه، عمر و زمان صرف شده یعنی ۱۰ بار میتوانسته ۱۰ برند جهانی را خلق کند. وقتی به زمانهای تلف شده، به هزینههای صرف شده و مهمتر از همه به عمر از دست رفته جوانانمان نگاه میکنیم فقط تأسف میخوریم که چرا زودتر نفهمیدیم. تمام «ای کاش» های ما در بزرگسالی نتیجه تصمیمات نا آگاهانه در نوجوانی است. به طور حتم یک راهنمایی اشتباه از سوی والدین و یا اولیای مدرسه میتواند نه تنها سرنوشت یک فرد، بلکه سرنوشت یک جامعه را تغییر دهد و اینجا نقش پررنگ و مسئولیت واقعی در مدارس بیشتر به چشم میآید. وقتی مدارس موفق دنیا را بررسی میکنیم میبینیم در ۱۰ سال اخیر مدارس فنلاند رتبه نخست مدارس کشورهای دنیا را به خود اختصاص داده و بهترین دانشجویان در برترین دانشگاههای دنیا متعلق به این کشور است، زیرا در مدارس فنلاند باسوادترین و آگاهترین افراد به استخدام آموزش و پرورش درمیآیند و باور دارند نقش اصلی مدارس انسانسازی است. حال پرسش من این است که چگونه میتوانیم انسانی را در مدارس خود بسازیم بدون آنکه او و استعدادهایش را بشناسیم؟ بنابراین اگر مدارس آگاهی و باور داشته باشند که هر فرد با استعدادها و علایق ذاتی منحصر به فرد متولد شده که اگر این استعدادها شناسایی و تقویت شوند میتوان از درون آن فرد استعدادهای درخشانی را شکوفا کرد میتوانند با قرار دادن هر فرد در مسیر استعدادهای خود، نابغهپروری کنند.
نظر شما